به عنوان معلم حتما تجربه هایی در خصوص اینکه یک الی دو دانش آموز در کلاس علی رغم حضور در همه جلسات آموزشی ، هنوز قادر به خواندن و نوشتن نیستند ،را داشته اید. در این شرایط برخی معلمان فکر می کنند این دانش آموزان کم توان ذهنی هستند و یا اینکه رغبت و یا تلاشی برای درس ندارند. . در مطلب قبلی به موضوع اختلالات یادگیری و انواع آن اشاره کردیم ، اکنون با مراحل تشخیص آن و اینکه اختلال کودک در چه زمینه ای میتواند باشد آشنا می شویم.
برای تشخیص اینگونه کودکان اول باید ۱. بهره هوشی آنان سنجیده شود، ۲. سپس از نظر حواس مختلف و نقایص جسمانی مورد آزمایش قرار گیرند و نیز از نظر عاطفی و محرومیت های شدید محیطی موقعیت آنان مطالعه و بررسی شود و ۳. سرانجام مشکل اختصاصی و ویژه آنان دقیقا مشخص گردد.
کودکان اختلال یادگیری : از بهره هوشی تقریبا عادی برخوردارند ، از نظر حواس بینایی و شنوایی سالمند.دارای امکانات نسبتا مناسبی هستند همچنین محرومیت های شدید عاطفی ندارند اما با وجود این در یک یا چند زمینه درسی دچار مشکلات اساسی هستند.
در مرحله اول معلم دانش آموز را از نظر هوشی محک می زند. محتوای تست هوش کاملا بستگی به میزان توانایی خود دانش آموز شرایط محیطی و معلم دارد. مثلا در ساده ترین حالت میتوان تمرین های نگارشی و ریاضی جلسات قبلی را به کودک داد تا به تنهایی و بدون راهنمایی حل کند. و یا از طریق کشیدن نقاشی و حجم و نوع جزئیاتی که کودک به آن اضافه می کند و… تشخیص داد .لازم به ذکر است بررسی بهره هوشی که در این مرحله توضیح داده شد بسیار ساده است و معلمان به راحتی میتوانند با درنظرگرفتن شرایط و سلیقه خود آن را انجام دهند. کمااینکه تست های هوش پیشرفته در مراکز تشخیص اختلالات و توانبخشی وجود دارد. و ما در این مطلب قصد داریم صرفا مسیر و راه تشخیص را ارائه دهیم.
در مرحله دوم به بررسی حواس مختلف و نقایص جسمانی می پردازیم در مطلب قبلی به توضیح هر اختلال پرداختیم مثلا در اختلال نوشتن کودک بسیار بدخط می نویسد و یا وارونه نویسی می کند و … معلم باید در هریک از حواس با توجه به توضیحات قبلی بررسی داشته باشد. همچنین بررسی شرایط عاطفی کودک هم در این مرحله می باشد بهتر است معلم یک بررسی در مورد شرایط زندگی کودک داشته باشد تا مطمئن شود از نظر سلامت روان مشکلی ندارد و آیا خانواده حامی او هستند یا خیر.
در مرحله سوم مشکل اختصاصی و ویژه مشخص می گردد. در این مرحله باید تعیین گردد دانش آموز دقیقا چه مشکلی دارد و به تجزیه و تحلیل رفتار دانش آموز و چگونگی اشکال او پرداخت.مشکل خواندن؟ قرینه نویسی؟ حواس پرتی و بی توجهی؟ مشکل در مفاهیم ریاضی؟
برای تشخیص مراحل به یک مثال عملی می پردازیم تا مراحل بهتر درک شود:
مریم دانش آموزی است ۷ ساله که در اول دبستان مشغول تحصیل است . در اسفند ماه معلم متوجه می شود که مریم در خواندن بسیار ضعیف است و حتی نمی تواند متن های ساده ی ابتدای کتاب را بخواند.معلم متوجه می شود که مریم درس ها را حفظ می کند و بدون اینکه کلمات را به درستی بشناسد درس را از بر می خواند. معلم او با توافق خانواده مریم به مدت ۳ ماه به تدریس خصوصی می پردازد اما نتیجه ای حاصل نمی شود. وقتی معلم متوجه می شود که دانش آموزی به سختی می آموزد، به این نتیجه می رسد که مشکلی وجود دارد. از آن جایی که مریم فقط در درس فارسی مشکل دارد احتمال می رود که او دچار اختلال یادگیری باشد .
سوالی که معلم مطرح می کند این است که آیا مشکل مریم جنبه ویژه دارد یا کلی است ؟ یعنی این مشکل صرفا تحت عنوان خواندن است یا جنبه های دیگر مریم را هم دربرگرفته است؟ برای روشن شدن مطلب آزمون هوش انفرادی از او می گیرند و مشخص می شود که او دارای هوش طبیعی است.آزمون ریاضی هم از او گرفته می شود و مشخص می شود که مریم از نظر درک مفاهیم ریاضی تقریبا طبیعی است ولی در خواندن ضعیف است.
سوال بعدی که مطرح می شود : علت این اختلال چیست ؟ آیا این دانش آموز اکثر اوقات از مدرسه غیبت کرده است ؟ آیا معلم به شیوه ای نادرست به او درس داده؟ آیا روابط خانوادگی تیره ای در اطراف او وجود دارد؟ آیا دچار فقر اقتصادی و فرهنگی شدید است ؟ بررسی این سوالات در مورد مریم منفی بود.
معاینه های پزشکی هم هیچگونه نقص جسمی را در او نشان نداد. آزمایش های بینایی و شنوایی هم نشان داد که او سالم است. بنابراین احتمال تاثیر عوامل جسمی و محیطی در مورد مریم بر طبق آگاهی های بدست آمده ، حذف می شود.
طبق اصول مراحل تشخیص اختلالات یادگیری معلم مرحله سوم را مورد بررسی قرار می دهد و رفتار های مربوط به خواندن را تحلیل می کند، به همین علت باید دانست مریم در جریان خواندن قادر به انجام چه کارهایی هست و نیست. برای این کار لازم است که مشخص گردد مریم چگونه می خواند و چه عادت های غلطی در خواندن دارد؟چطور کلمات جدید را می خواند؟ در مورد چه نوع کلماتی یا حروفی گیج می شود ؟ چه نوع اشتباهاتی می کند؟ چه کلمات یا حروفی را جا می اندازد؟ چقدر تند یا کند می خواند؟ برای جواب این سوالات میتوان با گوش دادن و مشاهده دانش آموز هنگام خواندن ، به پاسخ رسید.
اما نتایج آزمون های تشخیصی مانند “ITPA” که برای ارزیابی چنین مشکلاتی ایجاد شده است، دقیق تر و عینی تر هستند. در مورد مریم ، آزمونی که توانایی های کلامی را اندازه می گیرد، اجرا می شود. این آزمون تفاوت های درون فردی محسوسی را میان توانایی های او نشان می دهد. در نتیجه ی آزمون مشخص می شود که مریم از لحاظ به خاطر سپردن یک رشته شکل یا حروف که پشت سرهم می آیند ، دچار اشکال است ، همچنین از نظر ترکیب کردن صداها و به وجود آوردن کلمات دچار ضعف است. دانش آموزانی که مانند مریم در خواندن ناتوانند این دو مشکل را باهم و یا به تنهایی دارند.
مریم با اینکه صدای حروف مختلف را جدا جدا می تواند ادا کند، ولی نمی تواند آن ها را باهم بیامیزد و از آن ها کلمه بسازد. او فقط یک یا دو حرف اول یک کلمه را می تواند بخواند و بسیاری از کلمات را با توجه به زمینه جمله یا تعبیر و تفسیر کردن عکس های کتاب حدس می زند و اغلب کلمات شبیه را با هم اشتباه می کند.
بر اساس مشاهدات معلم و متخصص ، مریم به جز حرف اول یا حداکثر حرف دوم ،سایر حروف کلمه را ادا کند ، درحالی که صدای تمام حروف را به تنهایی می داند. در این جا می توان چنین نتیجه گرفت که او ترکیب کردن یا درآمیختن صداها را یادنگرفته است. نتیجه بعدی اینکه نمره بسیار پایین مریم از لحاظ به خاطر سپردن حروفی که پشت سر هم می آیند ،نارسایی حافظه او را در مورد خواندن نشان می دهد. این دو مشکل یعنی ناتوانی وی در ترکیب صداها و به خاطر سپردن توالی حروف در کلمه باعث می شود او نتواند کلمات را بخواند.
هرچند مشکل مریم پیدا شد اما هیچ گونه عامل خاصی که نارسایی خواندن را موجب شده بود پیدا نشد. تشخیص اختلال یادگیری همیشه آسان نیست .
آخرین مرحله تشخیص به وجود آوردن یک برنامه منظم ترمیمی براساس نتیجه تشخیصی است. که در ادامه درباره راهکارها و روش ها صحبت خواهیم کرد.
منبع :نادری،سیف نراقی، اختلالات یادگیری،چاپ۱۵،انتشارات امیرکبیر،۱۳۹۶