سپیده دم

385

ای سپیده دم بر من بتاب

تمام شب را به انتظارت نشسته ام

مشتی نور بر صورتم بریز

خواب آلوده ام

چشم هایم را بشوی

تا شقایق های عاشق را به نظاره بنشینم

ای سپیده دم

مرا از تاریکی شب برهان

چشم هایم را یاری کن تا نشانه های بهار را ببینند

بگو که صبح نزدیک است و خورشید

صورتم را گرم خواهد کرد

به یاد می آورم تابش خورشید را

دشت شقایق را

و دست های مهربان نسیم را بر سر شقایق

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.